امیر همایونامیر همایون، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

بزرگ مردان کوچک

تغییر رفتار علیرضا بعد از تولد امیر همایون

هر چند سعی کردم با خوندن کتابهای مختلف علیرضا رو از نظر روحی برای پذیرش نی نی جدید آماده کنم. اما بعد از تولد امیر همایون به شدت لجباز شد.اصلا حرف گوش نمی کرد. تکالیفش رو نمی نوشت. آخرین لحظه برای مدرسه آماده می شد و..... البته حق داشت. نزدیک 7 سال برای خودش فرمانروایی می کرد. حالا رقیب پیدا کرده . کاملا" درکش میکنم .سعی میکنم تغییری در رفتارم ایجاد نشه و تا اونجایی که میتونم برنامه هامون (کتاب خریدن ، کتاب خوندن آخر شب، گهگاهی توی بغل من خوابیدن و....) رو به شکل قبل ادامه بدم. من و باباش کلی از طرف امیر همایون براش کادو گرفتیم.چون کلاس اوله خیلی نگرانم این مسئله روی درسهاش تاثیر بذاره ولی خدا رو شکر معلمش کاملا"ازش راضی ...
30 ارديبهشت 1390

تولد امیر همایون

اول هفته 37 بودم.روز دوشنبه 3 آبان نوبت دکتر داشتم ...... اینم چند تا عکس از عسلم تووی بیمارستان بعد از ظهر با علیرضا رفتم دکتر.بابایی هم شهرستان کلاس داشت و اون رو نبود. به خانم دکتر گفتم چند روزیه احساس میکنم حرکات عزیز دلم کم شده دکتر سایز شکمت هم بزرگ نشده بنابراین سونوی حرکات جنین برام نوشت. تصمیم گرفتم فردا برم سونو که یکدفعه یادم اومد توو مدرسه علیرضا جلسه انجمن اولیا مربیانه بنابراین تصمیم گرفتم روز چهار شنبه برم. راستی همین چهارشنبه پنج شنبه شهرستان عروسی دختر خواهر شوشو بود. روز چهارشنبه ساعت 4 علیرضا رو با خواهر شوشو فرستادم شهرستان و خودم شال و کلاه کردم تا برم سونو. سونویی که خانم دکتر معرفی کرده بود گفت ما ای...
25 ارديبهشت 1390

اولین روز مدرسه علیرضا

روز ۳۱ شهریور ۸۹ و اولین روز مدرسه علیرضاست. باور نمی کنم پسرم بزرگ شده و داره می ره کلاس اول. دریچه جدیدی از جهان به روش باز می شه و بزودی می تونه بخونه و بنویسه. وارد اولین محیط جدی اجتماع شده و من کمی دلواپسم. ولی می سپارمش به خدا. امیداروم همیشه شور و اشتیاق یادگیر یدر وجودش زبانه بکشه. پسر عزیزم به دنیای دانایی خوش اومدی. علیرضا  ساعت ۶ صبح از خواب بیدار شده و میگه.......   مامان بریم. می گم مامان زود بیدار شدی ولی پسرم عجله داره. خلاصه تا ساعت هفت با باباش حرف میزنه و تبادل نظر می کنه آخه پسرم واسه خودش یه پا تئوریسینه. ساعت هفت صداش می زنمو و صبحانه اش رو میدم. وسایلشم که همه آمادس. وسیله خریدنش ...
24 ارديبهشت 1390

بدون عنوان

اسفتد ۸۸ فهمیدیم که خانواده سه نفری ما به زودی ۴ نفره می شه. خاطراتم رو از یکی دو ماه قبل از تولد امیر همایون و از روز اولی که علیرضا به مدرسه رفت شروع می کنم.
1 ارديبهشت 1390
1